میس آنیتامیس آنیتا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

*سفید برفی*

*واکسن ١٨ ماهگی*

1393/5/25 4:58
نویسنده : mami mahnaz
243 بازدید
اشتراک گذاری

نفس مامان واکسنتو با هشت رو تاخیر زدیم چون بابایی,سر کار بود و صبح نبود,وقتی واکسن زدیم خیلی گریه کردی اما بابا بعدش بردت فلکه لوزی و حواستو پرت کرد,تا ظهر تب کردی و من قطره دادم,ظهرم بی تاب بودی و خوب نخوابیدی و همش میگفتی دس دس به من میفهموندی دستت درد میکنه,واکسنتو به دو تا دستات زدن,عصر حالت خوب شد,زندایی افطار دعوتمون کرده بود,من گذاشتم به عهده بابا که بریم یا نه,استرس داشتم اذیت شی اونجا,خلاصه حالت خوب بود و هردو تصمیم گرفتیم بریم,خداروشکر اونجاخوب بودی یکم بی تابی کردی که عمه بغلت کرد و آروم شدی,شبم متاسفانه بایایی شبکار بود,با عمه اینا رسوندیم سر کار,دلمون موند پیش هم,عمه اینا ما رسوندن خونه و رفتن,شما تب کردی و با قطره تبت اومد پایین,تاصبح زیاد اذیت نکردی اما من حواسم بهت بود,دوستای دیگمون متاسفانه خیلی اذیت شدن برای واکسن اما این واکسن زیاد اذیتمون نکرد,فرداشم یکی دوبار استا دادم,قدت ٨١،وزنت ٩٣٠٠ بود,مانکن خودمی,بچه های دیگه وزنشون بهتر بود,اما من حرص نمیخورم,نمیتونم بگم دوست ندارم وزنت بیشتر باشه اما مهم اینه سالمی عشقه کوچولوی من

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به *سفید برفی* می باشد