*آنیتانگوبلابگو*
آنیتای مامانم اینروزابلاشدی حسابی ورجه ورجه میکنی وهمه چیزومیخوای بزاری دهنت،عاشق وایسادنی تواوج گریه وایسونیمت میخندی انگارروابراراه میری اینقدرخوشحال میشی فدای قدوبالات وقتی ماه وایمیسی،بلندمیخندی وتازگیایادگرفتی جیغ بزنی انقدرصدات نازه که نگو،قربون صدات،خاله هاوعمه هات خلاصه همه برات غش میکنن،بیشترازهمه من وباباسعیدجون ذوق داریم واسه همه تغیراتت،آخه نی نیه من و بابایی دیگه،دخمل نازمونی دیگه،گاهی خوابت کمه وهمش بازی میخوای یه وقتاکم میارم ومثل بچه هامیزنم زیرگریه،یه وقتاکه چه عرض کنم اکثروقتاخخخخخخخخخ،به من خیلی عادت داری وگاهی وقتافقط بغل یابه قول باباگگل منومیخوای،آخه همیشه من وشماکنارهمیم،راستش اصلاطاقت دوریتوندارم مامانم،خوب دخمل همیشه بایدپیش مامانش باشه دیگه،باباهم عاشقته وکمکم میکنه تونگهداریه شما،توده روزگذشته که بازاعتصاب کرده بودی وشیرنمی خوردی گاهی جیغ میزدی وگریه میکردی،با بابارفتیم دکتر،دکترهم آزمایش ادرارنوشت که خوشبختانه جواب آزمایش نشون داد مشکلی نداری وجیغ زدنات ازعفونت ادرارنیست،آزمایش ادرارتم باهزاربدبختی موفق شدیم نمونه بگیریم،احتمالابی تابیات برای خاریدن لثه هات باشه،خدایابه آنیتای من و همه ی نی نیا کمک کن راحت دندون درآرن،دنیایی داریم باهات پرنسس خانم* .