میس آنیتامیس آنیتا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

*سفید برفی*

*آنیتا و روزایی که میگذره*

1392/12/28 23:58
نویسنده : mami mahnaz
351 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم,عشق مامی قربونت بشم الان  یک سال و 36 روزه چراغ زندگیمون رو روشن کردی و لحظه ها مونو قشنگ،من و بابایی کلی آرزوهای قشنگ برات داریم،هر روز یه روز جدیدی رو با شما داریم،دیگه روزامون تکراری نیست،گاهی روزا با وجود سختیاشم قشنگه،آنیتای مامی شما یک ماه سرماخورده بودی و عفونت زده بود به گوش شما و کلی بی قرار بودی و اشتها نداشتی،شب تا صبح اذیت میشدی و من طاقت نداشتم مریضیتو ببینم،چند سری بردیمت دکتر اونام برا عفونت گوشت چرک خشک کن میدادن،آخرین بار هم بهت پنیسیلین و دگزا زدن الهی بمیره مامی برات فقط وقتی آمپول زدن یه لحظه جیغ زدی بعدش انقدر مظلوم تو بغل بابایی بودی که دلم سوخت،دخملم ماشالله شجاعه و اصلا هم لوس نیست،چند روزم تب داشتی،یه شب هم تبت شدید بود و پایین نمیومد بردیمت بیمارستان و تاصبح با بابایی مواظبت بودیم و پاشویت کردیم،تو این دوره به هر ٣ تاییمون خیلی سخت گذشت،بگذریم از شیرین کاریای اخیر برات بگم که شما یاد گرفتی بوس بفرستی،وقتی میگم کلاغ پر انگشت اشارتو ببری بالا و بالارو نگاه کنی،آها یه چیز دیگه وقتی میگیم دعوا کن اخماتو میبری تو هم و دستاتو میکوبونی بهم و میگی إإإإ،خودت با لیوان کودکت میتونی آب بخوری،واز جمله کاراییکه دوست ندارم اینه که وقتی دارم تی وی میبینم شما میری و کانال رو از دستگاه عوض میکنی وای وای چه کار بدی،یه کار بد دیگتم مو کشیدنه که تخصصت تو کشیدن موهای من بیچارس ههه،البته اینکارت جدید نیست خیلی وقته تو این کاری،یه چیز دیگه ،همش میخوای کنارت باشم وقتی جلوی چشمت نباشم گریه میکنی در حد بنز،ببخشید که گفتم نوشتم بعدا خبر داشته باشی از کارات،آها وقتی میگم آنیتا دختر بدیه میگی نههه،عاشق نههه گفتناتم،هر کی زنگ میزنه میخوای گوشیو بگیری و حرف بزنی،یه ژستایی هم میای موقع حرف زدن با تلفن،دراز میکشی،وایمیسی،میری میشینی رو مبل  ههه،تازگیا یاد گرفتی میگی آخ آخ یا میگی اوه اوه،مثلا وقتی کنار بخاری هستی یا اتفاق غیر منتظره ای میفته،عالمی داریم باهات عشقم،بازم میام و برات مینویسم عزیزممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به *سفید برفی* می باشد