میس آنیتامیس آنیتا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

*سفید برفی*

*دخترم و بزرگ شدنش*

1394/2/15 17:30
نویسنده : mami mahnaz
278 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلام ماماني،شما الان دو سال و سه ماه داري،خيلي خانم شدي و كاملا حرف ميزني و ماشالله خيلي باهوشي،گاهي وقتا من وبابايياز حرفات تعجب ميكنيم،غذا خوردنت خيلي خوب نيست،به زور هواپيما بياد دهنت واين حرفا چند قاشقي ميخوري،عاشق بستني هستي وماست،در مورد خوابت بگم كه بيشتر دير ميخوابي هنوز و خيلي مقاومت ميكني تابيدار بموني،ماشالله خيلي شيطوني و يه جا بندنميشي،حتي داخل ماشين،بخاطر شما تقريبا يكسالي بود پشت رل نميشستم اما جديدا ميشينم چون يكم ترسو شده بودم و بايد  ترسم بريزه،بابايي  خيلي هوامو داره،اماوقتي پشت رلم شما همش ميخواي بيايي بغلم وتا جايي كه بشه بابايي حواستو پرت ميكنه،هر وقتم بابايي داره رانندگي ميكنه،به قول خودت قان قان ميده بابارو ميخواي،خلاصه داستان داريم باهات،با عرض پوزش اينم بايد بگم خيلي نغ نغو هستي،عوضش عشقه مني،از پوشكم خداروشكر راحت شديم،آها اينوبگم كه نسبت به حمام نظرت عوض شده و با ميل خودت ميري حمام و گريه نميكني،وقتي سرتو ميشوريم هم خيلي گريه نميكني مثل قبل،خلاصه اينكه از  حمام خوشت مياد،اردكاي حمامتم كه ميشوري و ميساويشون ههه،هنوزم به بابا خيلي وابسته اي و عيد چون باهامون بود همش شمابيشتر عادت كردي و چند روز بعد تعطيلات روزاي سختي بود چون بابارو ميخواستي و پشت سرش گريه ميكردي،خيلي مهربون و دلسوزي،از شمال بر ميگشتيم بخاطر اينكه به عزيزاينا خيلي عادت كرده بودم،بي صدا گريه كردم اما شما ديدي و بغلم كردي و بوسم كردي و دستمال كلنكس بهم دادي و گفتي دوست دارم مامان گريه نكن،منم غرق بوست كردم،خلاصه اينكه خانمي شده براي خودت،خيلي دوست دارم آنيتا

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به *سفید برفی* می باشد