میس آنیتامیس آنیتا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

*سفید برفی*

*یه سفردیگه اینبار شمال*

1392/7/14 17:27
نویسنده : mami mahnaz
189 بازدید
اشتراک گذاری

آنیتای نازم بابایی دوباره زحمت کشید وماروبردسفر،اینباربا دوستای گل اصفهانیمون رفتیم سفر،امیرحسین جونینا سه شنبه اومدن وما بعد از شام راهی نوشهر،ویلای بابابزرگ شدیم،توراه با امیرحسین نانای میکردی وبا شنیدن آهنگ دستای کوچولو ونازتو تکون میدادی،اما وسطای راه شروع کردی به نغ زدن و گریه و اعتصاب کردی و شیرنخوردی،یواش یواش آروم شدی  وخوابیدی،جاده مه بود وجو سنگینی بود داخل ماشین،صبح که رسیدیم خاله ندا جون شمارونگه داشت ومن وبابا لالا کردیم البته بهتره بگم غش کردیم هههههه،سفرمون خیلی خوب بود خدا رو شکر،یه روز رفتیم رویان آبشار آب پری که آبشار زیبایی بود،یه روز هم رفتیم نمک آبرود تله کابین که واقعا خوش گذشت،همچین مثل آدم بزرگا داشتی از تله کابین پایینونگاه میکردی که نگو،الهیییییی،دریاوجنگل هم رفتیم که البته جنگل که بودیم باز بی قراریات شروع شد وتقریبا یک ساعت طول کشید تا آروم شدی،شبا که شما و امیرحسین لالا میکردید،ما  مامان باباها دورهم داخل حیاط جمع میشدیم وچای میخوردیم و شب نشینی میکردیم،کلی هم می خندیدیم،توراه برگشت هم نسبتا خوب بودی،وقتی برگشتیم خونه،خاله ندا اینا میخواستن برن من و بابانذاشتیم،فردا صبحش رفتن،خلاصه که سفر خوبی بود وهمسفرای خوبی داشتیم،خدا جون شکرت دل خوش وتن سالم دادی،سعیدعزیزم ممنونم  ماروبردی سفر

 

 آنیتا

اینم شما و امیر حسین جون(نمک آبرود)

انیتا

اینم عشقممممممممم که با پستونکش نی نای میکنه

آنیتا

اینجا هم داخل تلکابینیم

آنیتا

پدر و دختر عزیز

بابا و آنیتا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به *سفید برفی* می باشد