*آنیتای فشن من*
آنیتای نازم موهای شما بلند شده بود و اذیت میشدی و نمی زاشتی زیاد جمعشون کنم،جلوی چشمات میریخت و چشماتو میخاروندی بخاطر همین برای همین برای اولین باربردمت آرایشگاه و خانم آرایشگر موهاتو کوتاه کردقبلا خاله جون موهاتو مرتب میکرد اما الان ماشالله از بس تکون میخوری نمیزاری ،انقدر بامزه شده بودی وقتی پیشبند بسته بودن به شما،تازه گریه هم کردی،یه خانمه خندش گرفت وگفت خرمن خرمن مو میریزه ازسرت ههههههه،به امید خدا یه کوچولو دیگه که بزرگ شدی موهای شمارو بلند میکنم،وقتیکه عقل شما برسه و بزاری راحت موهاییکه جلوی چشمات میریزه و اذیتت میکنرو جمع کنم
اینم دخمل فشنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی